رأی ناپلئونی ربیعی و هت تریک آخوندی در ابقا، برکناری تیلرسون توسط ترامپ، پرداخت پول به کشاورزان معترض اصفهانی، نوروز ایرانی پای هفت سین چینی، اعتراف ترامپ به شکست دیپلماسی جهانی آمریکا، حکم «حبس کلام» زیباکلام، کُشتی نیازمند دیپلماسی داخلی، بازداشت بقایی و بست نشینی در اوین و چرایی و تبعات اخراج وزیر خارجه آمریکا از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۳ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شدند که عبور دو وزیر دولت دوحانی از خطر استیضاح و برکناری توییتری وزیر امور خارجه آمریکا و جایگزینی یک سیاستمدار ضد ایرانی، از مهمترین عناوین صفحات نخست آنها محسوب میشود. انتخاب مجدد آیت الله جنتی به ریاست مجلس خبرگان رهبری و بخشهایی از توصیههای او به رئیس جمهور در کنار گزارشهای پایان سال حول محورهای سیاسی و اقتصادی، از دیگر مواردی است که در روزنامههای امروز موضوع گزارشها و عنوان خبرها قرار گرفته است.
تعدادی از روزنامهها از جمله آفتاب یزد و قانون با انتخاب عناوینی از نتیجه استیضاح دو وزیر کابینه دوازدهم انتقاد کردند. آفتاب یزد با تیتر «پول و وقت مردم را تلف کردید» ضمن ارائه گزارشی از جلسه روز گذشته بهارستان گمانهای مبنی بر قربانی شدن مجلس توسط تعدادی از نمایندگان را مطرح کرد.
روزنامه قانون نیز تیتر اول خود با عنوان «هیاهو برای هیچ» را به موضوع عبور دو وزیر راه و کار از استیضاح بهارستان و ماندن در کابینه اختصاص داد. این روزنامه همچنین عکس یک خود را به نامگذاری خیابانی به نام دکتر مصدق اختصاص داد. نامگذاری که در شبکههای اجتماعی واکنشهای مثبت و منفی زیادی را به همراه داشته است.
روزنامه کیهان بخشی از سخنان آیت الله جنتی در اجلاسیه خبرگان رهبری خطاب به رئیس جمهور را تیتر یک کرد و عنوان «آقای روحانی نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد» را در مرکز صفحه اول خود قرار داد.
روزنامه شرق نیز همچون بیشتر روزنامهها از کنار ناکامی استیضاح آخوندی و ربیعی نگذشت و عنوان دو-هیچ به نفع دولت را تیتر کرد. این روزنامه همچنین خبر برکناری تیلرسون را برجسته کرده و با چاپ تصویری از رئیس جدید سازمان سیا عنوان «رکس تیلرسون اخراج و مایک پمپئو وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا شد» را برای آن در نظر گرفت.
روزنامه آرمان امروز که تیتر یکی همدلانهتر با عدم رأی آوردن استیضاح دو وزیر دولت انتخاب کرده عنوان «فراکسیون امید دلواپسان را ناامید کرد» را تیتر یک کرد. این روزنامه با چاپ تصویری از مهندس بازرگان با درج خبر تبدیل خیابان نفت به خیابان دکتر مصدق عبارت «حالا خیابانی برای بازرگان» را در کنار آن قرار داد.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
خیابان مصدق و باقی قضایا
مازیار خسروی طی یادداشتی با موضوع نامگذاری خیابانی به نام دکتر مصدق در تهران در روزنامه شرق نوشت: کمتر کشوری در جهان میتوان سراغ گرفت که در آن نامگذاری مکانها مانند ایران به سیاست آغشته باشد. پادشاهان گذشته -آنگاه که دستشان میرسید- شهری به نام خود میساختند و اگر وسعشان کفاف نمیداد، به ساخت مسجد، بازار یا کاروانسرا بسنده میکردند. حافظه تاریخی ما پر از نمونههایی از این دست است. تا اینجای کار، عیب و ایراد چندانی بر رفتار و یادگاریهای حاکمان گذشته نمیتوان گرفت؛ اما آش، گاهی چنان شور بوده که یک سنت بیضرر تاریخی، به فکاههای تلخ بدل شده است. رضاشاه، صرفنظر از قضاوت تاریخی - سیاسی کارنامه او، از این نظر سرآمد گذشتگان بود. از تغییر نام برخی شهرها که بگذریم (ارومیه به رضاییه، انزلی به پهلوی و ...)، هنگامی که متفقین در شهریور ٢٠ به تهران رسیدند، نام عروس، مادر و شخص شاه بر بسیاری از خیابانها و میدانهای پایتخت خودنمایی میکرد. آخرین پادشاه ایران، در این زمینه جانشین و رهرو پدرش بود؛ آنگاه که در دیماه ٥٧ ایران را در سفری بی بازگشت ترک کرد، علاوه بر آنکه نام خود و فرزندانش بر بسیاری از میدانها، خیابانها و حتی بیمارستانها و سدهای شهرها و مناطق گوناگون کشور خودنمایی میکرد، فقط در پایتخت دو میدان و یک خیابان (فوضیه، ثریا و فرح) به نام همسران گذشته و وقت او بود.
این نوع نگاه و رفتار، نشانه یک کژتابی ژرف در رویکرد حاکمان به سرزمینی است که در دورهای به صورت موقت بر آن حاکم شدهاند. به زبان دیگر، آنان با کشور نه بهعنوان امانتی برای اداره بلکه به شکل ملک شخصی و مسلوبالاراده نگاه و شبیه کسی رفتار کردهاند که با هزینه شخصی مثلا به ساخت مدرسه، بیمارستان و ... همت گماشته و طبیعتا نام خود را بر آن میگذارد.
سنت آمیختن نامگذاری مکانها به ملاحظات سیاسی، تا امروز ما نیز امتداد و نمود داشته است. برای نمونه در ابتدای انقلاب، نام شهر زادگاه من، به دلیلی که هرگز برای ساکنانش توجیه و پذیرفته نشد، از کرمانشاه به باختران تغییر کرد. این نامگذاری به چالش و دغدغهای بزرگ برای مردمان آن دیار تبدیل شد و در میانه دهه ٧٠ سرانجام کار به قانونگذاری در مجلس کشید و نمایندگان برای بازگرداندن نام طبیعی و تاریخی یک شهر به مردمانش، ناچار به قیام و قعود شدند.
در همان شهر زادگاهم، میدانی هست که اهالی، چه پیش و چه پس از انقلاب، هرگز آن را با تابلویی که بر آن نصب شده نشناختهاند. پیش از انقلاب، نام رسمی این میدان که اکنون یکی از میدانهای بسیار مهم و پررفتوآمد شهر بهشمار میرود، چیز دیگری بود و اکنون نام دیگری بر تابلوی آن نوشته شده است. با این وجود، اگر به راننده تاکسی نگویی میخواهم به میدان «مصدق» بروم، بعید است ملتفت شود مقصدت کجاست. همانطور که در پایتخت نیز کمتر کسی است که میدانهای «آزادی»، «انقلاب» و «امام حسین» را با نامهای پیش از انقلاب خود تصور یا صدا کند.
شگفتی اینجاست که با وجود خروار خروار تجربه تاریخی که همگان پیش چشم داریم، باز هم آزموده را دوباره آزمون میکنیم. مهم نیست که این کار با نیت خیر انجام شده باشد. باز هم مهم نیست که شخصیتی که نامش را بر جایی میگذاریم که مردم با نام پیشین آن اخت شدهاند، چقدر محترم بوده یا خدمت به ملک و ملت در کارنامه دارد. پیشتر، نام بزرگراه «نیایش» را به «هاشمیرفسنجانی» تغییر دادیم و اکنون پس از کشوقوسهای فراوان و مانورهای رسانهای بسیار، از «کارگر» گذشتیم و تابلوی خیابان «نفت» را پایین میکشیم تا به خیال خود به پیشوای نهضت ملی ایران ادای دین کرده باشیم.
آیا بهتر نبود نام هاشمیرفسنجانی را بر بزرگراهی میگذاشتیم که تازه ساخته شده یا خواهد شد و خلایق را به زحمت انطباقنداشتن نام «حقیقی» و نام «حقوقی» نمیانداخیتم؟ و نیز بهتر نبود بهجای زدن تابلوی «مصدق» بر یکی از خیابانهای فرعی پایتخت، قفل فروبسته مزار آن بزرگمرد را میشکستیم؟ از عمل به وصیت او و انتقال پیکرش به جوار شهیدان قیام سیتیر درمیگذرم که چنین نگاهی در منتخبان خود در شورای شهر تهران سراغ ندارم.
تحصن در پارلمان در اعتراض به حذف سؤال از رئیسجمهور
وطن امروز در گزارشی با اشاره به حواشی پیش آمده در جلسه روز گذشته مجلس شورای اسلامی نوشت: به نظر میرسد در کنار لابیها و رایزنیهای دولت برای عدم حضور حسن روحانی در صحن مجلس و پاسخگویی به سوال نمایندگان درباره موسسات مالی، در مجلس نیز برخی تلاش میکنند به هر نحو ممکن، نگذارند سوال از رئیسجمهور به نتیجه برسد. به گزارش «وطنامروز»، دیروز در در صحن علنی مجلس در شرایطی که سوال نمایندگان از حسن روحانی درباره موسسات مالی دارای حد نصاب امضا یعنی ۷۳ امضا بود و باید اعلام وصول میشد، محمدعلی وکیلی عضو هیاترئیسه مجلس اعلام کرد این سوال از دستور کار مجلس خارج خواهد شد. همین مساله نیز باعث شد مجلس که در حال بررسی استیضاح عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی بود، دقایقی به تشنج کشیده شود.
براساس این گزارش، حجتالاسلام مجتبی ذالنوری، نماینده مردم قم در نشست دیروز سهشنبه مجلس شورای اسلامی در میانه اظهارات عباس آخوندی، وزیر راهوشهرسازی در دفاع از خود، با حضور در جایگاه هیاترئیسه مجلس نسبت به اقدام محمدعلی وکیلی، عضو هیاترئیسه پارلمان پیرامون اعلام منتفی شدن سوال از رئیسجمهور به دلیل کاهش امضاها انتقاد کرد. به گفته برخی نمایندگان، ذالنوری به منتفی شدن سوالش از رئیسجمهور انتقاد داشت و تاکید میکرد چرا عضو هیاترئیسه (محمدعلی وکیلی) بدون اطلاعرسانی و اعلام اینکه چه کسانی امضاهای خود را پس گرفتهاند و قبل از گفتوگو با متقاضیان سوال از رئیسجمهور، منتفی شدن سوال را اعلام کرده است. گفتوگوی ذالنوری و وکیلی پس از چند دقیقه باعث تجمع نمایندگان در جایگاه هیاترئیسه و قطع چندباره نطق وزیر راه و شهرسازی شد. براساس این گزارش، در نهایت حجتالاسلام ذوالنوری نماینده قم، حجتالاسلام احد آزادیخواه نماینده ملایر، حجتالاسلام پژمانفر نماینده مشهد، نادر قاضیپور نماینده ارومیه، سیدحسین نقویحسینی نماینده ورامین و حجتالاسلام ناصرینژاد نماینده شادگان با نشستن و تحصن در جایگاه هیاترئیسه، خواستار اعلام وصول سوال از رئیسجمهور شدند. حجتالاسلام احد آزادیخواه، نماینده مردم ملایر در گفتوگو با مهر درباره جزئیات این مساله گفت: پس از آنکه سؤال از رئیسجمهور به حد نصاب ۷۳ امضا رسیده بود و در آستانه اعلام وصول قرار داشت، با رایزنی معاون پارلمانی رئیسجمهور، از حد نصاب افتاد، اما امروز که مجدداً به حد نصاب رسیده، هیأترئیسه این سؤال را اعلام وصول نمیکند و این تخلف است. نماینده مجلس با اشاره به نشستن جمعی از نمایندگان در جایگاه هیأترئیسه و در پشت صندلیهای دبیران هیأترئیسه گفت: اینجا نشستهایم تا سؤال از رئیسجمهور که مطالبه مردم و مربوط به مشکلات آنان به ویژه در حوزه بحران ارز و مؤسسات مالی و اعتباری است، اعلام وصول شود. تا لحظه نگارش این گزارش، درباره نتیجه این اعتراض نمایندگان خبری منتشر نشده است.
برای سال جدید رؤیای خوبی داریم؟
محمدصادق جنان صفت در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: کاش میشد تیتر نرمتر و عنوان آسانتری برای این نوشته پیدا میشد، اما شوربختانه نمیتوان بیجهت شرایط امیدوارکنندهای ترسیم کرد و شهروندان را گمراه کرد.
مجموعه شرایط سیاست خارجی ایران به گونهای است که باید زره بر تن کرد و برای نبرد اقتصادی آماده شد، جز اینکه در آخرین روزها و دقایق برگشتی صورت پذیرد. الان وضعیت این است که دونالد ترامپ رئیس ایالات متحده آمریکا بدون هیچ تعارفی و بدون هیچ پردهپوشی با صراحت میگوید قصد دارد اقتصاد ایران را با روزهای سخت مواجه کند. شاید گفته شود که ایران این دوران را تجربه کرده و نباید از بازگشت تحریمها بیمی به دل راه داد. اما واقعیت این است که شهروندان ایرانی در سال ۱۳۹۲ پرچم امید در دست داشتند، اما امروز اینگونه نیست و روزگار با آن سال تفاوت بنیادین دارد.
واقعیت دیگر این است که الان سیاستهای اصلی اقتصاد ایران متاسفانه سمت و سوی خوبی ندارد. سیاست ارزی ایران چیست؟ قرار است که در سال ۱۳۹۷ چه میوهای از سیاست ارزی مغشوش امسال برداشت کنیم؟ هیچ اقتصاددان و هیچ فعال اقتصادی نمیداند سال آینده حرکت نرخ ارز به کدام سو است و در مسیر سرازیری یا سربالایی قرار میگیرد؟ سیاست تجاری ایران که تابعی بدون قید و شرط از سیاستهای ارزی است به کدام سو حرکت خواهد کرد؟ آیا مقام مسئولی در این باره توضیح داده است؟ سیاستهای پولی نیز از ابهام در رنج است و معلوم نیست بازار اعتبارات در کدام مسیر حرکت خواهد کرد؟ آیا بازارهای سهام، مسکن، اتومبیل، سکه و طلا، اوراق بهادار، بهره بانکی را میتوان دید؟ این میزان ابهام و سردرگمی در پایان سال یک پدیده جدید است و در پایان هیچ سالی چنین چیزی دیده نشده بود. در داخل نیز سطح منازعات برای کسب قدرت همچنین بینظم، بیسروسامان و عجیب و غریب است و افراط و تفریط به نهایت رسیده است. عدم قطعیتها در بازارهای گوناگون و سیاستهای اقتصادی ناکارآمد به اندازهای شده است که متاسفانه بازیگران خارجی در اقتصاد ایران نیز این را میدانند و بر همین نقطه ضعف فشار میآورند. ابرچالشهایی مثل بانکداری در حال فرو رفتن به دره مرگ، موضوع تامین اجتماعی بینهایت نگران کننده با شیب تند به سوی بدتر شدن، تامین ناکافی آب برای حتی مصرف عادی کشاورزی و آب مصرفی شهروندان، سیل راه افتاده بیکاران تحصیلکرده و ... اوضاعی است که به ایرانیان یادآور میشود زره بر تن کرده و به وسط میدان نبرد اقتصادی بروند. منازعه بر سر کیک نه چندان بزرگ تولید و یورش به بازارهای نفت و گاز ایران، صادرات کشاورزی، تولیدات صنعتی و بازارهای منطقه مثل اقلیم کردستان، عراق، افغانستان و ... روزگار را بدتر از هر زمان دیگر کرده است. کاش میشد روزگاری خوش حتی در رویا تصویر کرد، اما چه باید کرد که چنین نیست. کاش میشد، آرزوی اقتصاد سرپا و شاداب را در رویا حتی دید.
پیروزی بازها بر کبوترها در کاخ سفید
سیدعلی خرم استاد دانشگاه – حقوق بینالملل در سرمقاله امروز آرمان امروز نوشت: چندی پیش طی مقالهای، به چالش جدی در کاخ سفید بین بازها شامل جورج پمپئو رئیس سیا، نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، جان بولتون سفیر اسبق در این سازمان و... و کبوترها شامل رکس تیلرسون وزیر امورخارجه، جیمز ماتیس وزیر دفاع، مک ماستر مشاور امنیت ملی، اغلب فزماندهان نظامی و... پرداخته شد و پیشبینی گردید اگر بازها پیروز شوند، رکس تیلرسون برکنار و احتمالا پمپئو جایگزین آن خواهد شد. از قضا این اتفاق به همان صورتی که برای آقای متکی وزیر امور خارجه آقای احمدینژاد در سفر به آفریقا رخ داد، برای رکس تیلرسون هم صورت گرفت و نامبرده بعد از یک سفر یک ماهه به آفریقا، در بدو ورود، حکم برکناری خود را از طریق یک توئیت دریافت نمود. البته روش آقای احمدینژاد زشتتر بود، زیرا هنگامی که وزیر امور خارجه ایران با رئیس جمهور سنگال ملاقات داشت، از زبان او شنید که از کار برکنار شده است. به هرحال آثار سیاسی امنیتی برکناری رکس تیلرسون برای کشورمان، منطقه و جهان بسیار فراوان خواهد بود. در آغاز، معنایش این است که رهبر آمریکا طرف تندروها در جامعه سیاسی آمریکا را گرفته و سیاستهای نابخردانه دونالد ترامپ، در تمام زمینهها شدت خواهد گرفت.
ترامپ و پمپئو هردو طرفدار اعمال فشار سیاسی روز افزون بر ایران، ابطال یا تصحیح توافق هستهای، برخورد با ایران در صحنه سوریه و محدود کردن حوزه نفوذ ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن میباشند. همچنین هر دو از برخورد با کره شمالی، سختگیری به چینو تحکیم قدرت آمریکا بهعنوان قدرت اول جهان طرفداری مینمایند که این هدف اخیر، دامن متحدین آمریکا در اروپا را میگیرد. ترامپ، دلیل اصلی برکناری تیلرسون را عدم موافقت وی با ابطال توافق هستهای و اعمال روشهای سختگیرانه و از جمله برخورد نظامی با ایران میداند. بهعبارت دیگر، تیلرسون فقط برکنار شد تا راه برخورد با ایران به سبک تندروها باز شود. اما همه دلائل برکناری تیلرسون را نباید در کاخ سفید جستوجو کرد. طبق اسناد و مدارک، امارات اولین کشوری بود که سعی کرد با نفوذ خود، ترامپ را قانع سازد تیلرسون را یک سال پیش تعویض نماید. آنگاه نوبت به اسرائیل و عربستان رسید که با ابزارهای قدرت و لابی خود نظیر کوشنر داماد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را بتدریج قانع ساختند، این جراحی بزرگ را به نفع اعمال فشار بیشتر بر ایران، انجام دهد.
رکس تیلرسون نمونه یک وزیر امور خارجه متعهد به چارچوب دیپلماتیک و استفاده از روشهای مسالمتآمیز بهجای تحریم، تهدید و برخورد نظامی بود و این تعهد و پافشاری، دونالد ترامپ، پمپئو، تندروهای منطقهای و دشمنان ایران را بیتاب و آزرده میساخت. تیلرسون همچون دولت اوباما مخالف شهرک سازی در مناطق اشغالی فلسطین و انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم به جهت لطمه زدن به مذاکرات صلح بین اعراب و اسرائیل بود. اگرچه ترامپ تلاش دارد دراز کردن دست دوستی رهبر کره شمالی را دستاورد خود جلوه دهد که گویا بهعلت اعمال فشار آمریکا بر کره شمالی صورت گرفته است ولیکن در حقیقت این ابتکار کره شمالی و چین بود که پس از نیل به هدف در زمینه پیشرفت هستهای و موشکی کره شمالی، اکنون میخواهند رئیس جمهور آمریکا را اداره نمایند. اینکه انتخاب پمپئو چه آثار مخربی بر توافق هستهای، جایگاه ایران در خاورمیانه و توسعه صنعت موشکی ایران بگذارد، هنوز قابل احصا در عمل نیست، زیرا تندترین افراد وقتی در مسند وزارت امور خارجه قرار میگیرند، مجبور میشوند در پرتو تعهدات دو و چندجانبه، حقوق بینالملل و اصول دیپلماتیک، خود را تعدیل نمایند و از روش و رویهای پیروی نمایند که قادر به نشست و برخاست با مقامات سیاسی در جامعه بینالمللی باشند. جورج پمپئو از طرفداران پروپاقرص فروش آسان و آزاد اسلحه در آمریکاست، زیرا خود یک روحیه کابوی دارد و به کارخانجات اسلحهسازی متصل میباشد. پمپئو علاقه شدیدی به برپائی یک جنگ شبیه به جنگ عراق دارد تا درهای کارخانجات اسلحهسازی آمریکا به بازار مصرف زودتر باز شود. ولیکن الزامات بینالمللی و نقش دیگر قدرتها بهویژه اروپائیها در تعدیل این تندرویها موثر خواهد بود. جمهوری اسلامی بایستی این علائم را جدی گرفته و بسیاری از منافذ قابل فشار در صحنه داخلی و خارجی را تعدیل نماید که فرصتهای آماده برای دشمنان فراهم نگردد.